پرنس شب

پسر در حال دویدن…
زااااارت (صدای زمین خوردن)


رفیق پسر: اوه اوه شاسکول چت شد؟ خاک بر سرت آبرومونو بردی الاغ، پاشو گمشو!

(شپلخخخخخ “صدای پس گردنی”)


یک رهگذر: چیزی مصرف کردی؟یکم کمتر میزدی خب!


یک خانوم جوان رهگذر: ایییییش پسر دست و پا چلفتیِ خنگ!
________________


دختر در حال راه رفتن…
دوفففففففسک (زمین خوردن به دلیل نقص فنی در قسمت پاشنه کفش)

 

رفیق دختر: آخ جیگرم خوبی؟ فدات شم! الهی بمیرم! چی شدی تو یهو؟ وااااااااااای…

یک رهگذر: دخترم خوبی؟ فشارت افتاده؟ میخوای برسونمت دکتری جایی؟

یک پسر جوان رهگذر: ای وای خانوم حالتون خوبه؟ دستتونو بدین به من!


من ماشینم همینجا پارکه یه لحظه وایسین،با این وضع که دیگه نمیتونین پیاده بری

نظررررررررررر یادت نره!!

تاريخ دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:,سـاعت 13:55 نويسنده azalia| |

ananazi&sajjad